سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازدید امروز: 41 ، بازدید دیروز: 947 ، کل بازدیدها: 13095318


صفحه نخست      

روی دستش، پسرش رفت، ولی قولش نه!

بدست علیرضا بابایی در دسته محرم، حسین جنتی تاریخ : 92/8/18 ساعت : 8:28 صبح

روی دستش، پسرش رفت، ولی قولش نه!  نیزه ها تا جگرش رفت، ولی قولش نه!

 

 

روی دستش، پسرش رفت، ولی قولش نه   !

نیزه ها تا جگرش رفت، ولی قولش نه!

 

این چه خورشیدِ غریبی ست که با حالِ نزار،

پای نعشِ قمرش رفت، ولی قولش نه!

 

باغبانی ست عجب! آن که در آن دشتِ بلا،

به خزانی ثمرش رفت ، ولی قولش نه!

 

شیر مردی که در آن واقعه هفتاد و دو بار،

دستِ غم بر کمرش رفت، ولی قولش نه!

 

جان من برخیِ " آن مرد " که در شط فرات،

تیر در چشمِ ترش رفت، ولی قولش نه!

...

هر طرف می نگری نامِ حسین است و حسین،

ای دمش گرم!! سرش رفت، ولی قولش نه!

 

 

حسین جنتی


دیگر اشعار : محرم، حسین جنتی
دیدگاه

نویسنده : علیرضا بابایی

محبوب کردن